روزگار غریبیست نازنین !
نوشته شده توسط : ژورنالیست
به بهانه بازی استقلال و سپاهان :

روزگار غریبیست نازنین !

وقتی چند سال قبل گابریل باتیستوتا مهاجم پرآوازه آرژانتینی ، پس از سالها حضور و زندگی در شهر فلورانس و افتخار آفرینی با پیراهن بنفش فیورنتینا بر اساس جبر این ورزش یا همان عالم حرفه ای گری با پیراهن تیم آ.ث.رم دروازه تیم سابقش را گشود ناگهان همه چیز رخت بربست و ناخودآگاه اشکی واقعی گونه های مردانه اش را خیس کرد. گابریل در دل نتوانست بریزد او اشک ریخت و هق هق کرد چون عاشق بود و بغض بر او چیره شد آنهم در بالاترین سطح فوق حرفه ای فوتبال که این حرفهای به ظاهر رمانتیک در آن بر نمتابد...
می گویند فوتبال یعنی تقابل غهمها و شادیها ... می گویند فوتبال یک صنعت پرسوده... می گویند فوتبال حالا علم شده و عشق... می گویند تبدیل به نان شده برای رفع گرسنگی و آب شده برای رفع عطش... روزگار غریبیست... شاید درست می گویند اما باور اینکه که تمام جملات فوق  مطلق باشد ثقیل است...

 
به گزارش سرویس ورزشی تابناک ؛ فوتبال هنوز هم بیان عشقست... بیان درس عاشقی... گاهی اوقات این عشقه بروز میکند... نه مثل بروز ریاکارانه ای که این روزها بیشتر اوقات در فوتبال خودمان میبینیم... مثل اشک تمساحهایی که برای چند اسکناس ریخته میشود یا منم منم کردنهایی که طبل تو خالیست و افرادی آنرا بیان میکنند که مثابه تلفن عمومی میمانند... چون سکه داخلش نیاندازی با شما مکالمه نمی کنند و حتی بوق آزاد هم نمیزنند... 

 
عشق را از عشقه گرفته اند و عشق گیاهی است که در باغ می روید و در کنار درخت شروع به رشد می کند و به آن پیچیده و بالا می رود تا کل درخت را فرا می گیرد، درخت چنان در حصار این گیاه قرارمی گیرد که تمام انرژی لازم برای حیات خود یعنی نور و غذا را از دست می دهد و در واقع گیاه عشقه آن را جذب می کند و در نهایت درخت خشکیده و از بین می رود...

 
در دنیای ماشینی امروز و در همین فوتبالی که هزاران داستان حقیقی ناصواب در آن مستتر و یا گاها عیان است دیده میشود... آنچه را که باورش سخت است... وقتی همین چند سال قبل گابریل باتیستوتا مهاجم پرآوازه آرژانتینی ،پس از سالها حضور و زندگی در شهر فلورانس و افتخار آفرینی با پیراهن بنفش فیورنتینا بر اساس جبر این ورزش یا همان عالم حرفه ای گری با پیراهن تیم آ.ث.رم دروازه تیم سابقش را گشود ناگهان همه چیز رخت بربست و ناخودآگاه اشکی واقعی گونه های مردانه اش را خیس کرد... گابریل در دل نتوانست بریزد او اشک ریخت و هق هق کرد چون عاشق بود و بغض بر او چیره شد آنهم در بالاترین و به به قولی سطح فوق حرفه ای فوتبال که این حرفهای به ظاهر رمانتیک در آن بر نمتابد...

 
صحنه گریه جونگ تاي سه مهاجم تيم ملي كره شمالي به هنگام پخش سرود ملي اين كشور در مراسم ابتدايي مسابقه دو تيم برزيل و كره شمالي در جام جهانی اخیر نوع دیگری از داستان عاشقی بود... صحنه ای که به اعتقاد نگارنده زیباترین صحنه جام جهانی 2010 افریقای جنوبی بود... جونگ تای سه به یاد مردم در بند و فقیر و اسیر کشورش گریست به پهنای گونه هایش چون اوهم نتوانست...
در همین مملکت خودمان هم شاید نوع دیگری از این حس خاص وجود داشته باشد... حسی که شاید کسی تصور آنرا نکند... حس هوادار به یک تیم یا به شخص شاید یک امر بدیهی باشد اما اینکه افراد بتوانند تعلق خاطرشان را به رنگ و خانه ای که عمر و جوانی و سلامتی موهای سیاهشان را برای خرج کرده اند پنهان کنند...

 
بازی استقلال و سپاهان این هفته برگزار می شود و بازیکنان سابق آبی پوشان همچون حیدری ، جان واریو ، بیک زاده ، عنایتی و...قلعه نوعی بر اساس اصل فوتبال حرفه ای مقابل تیم محبوب خود قرار می گیرند و به این ترتیب عشق و نفرت ناخواسته نمود پیدا می کند...

 
این بازی قطعا به لحاظ فنی حساس است و همه بازیگران این فیلم واقعی و شاید اکشن معترفند حرفه ای هستند و متعهد به پرچم خود... در تعهد رسمی شکی نیست اما در تعلق قلبی تشکیک وجود دارد... یکسری احساسات خاص درونی هنوز وجود دارد هرقدر که بخواهند تصور کنیم که وجود ندارد دروغ گفته اند... هر قدر هم در گذشته سعی کرده باشند با مشت گره کرده یا انداختن شال رنگی بر گردن آنرا کتمان کنند... هنوز هم آن حس خاص با شدیدترین نوع آن ولی به صورت کاملا غیر ملموس و درونی و صد البته دو طرفه وجود دارد، حال نتیجه پایان کارزاز هرچه میخواهد باشد... آنهایی که باید بفهمند خوب فهمیدند مراد را... روزگار غریبیست...



:: بازدید از این مطلب : 284
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: